مازندران کوچک من
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
مازندران کوچک من
نوشته شده در 19 / 12 / 1393
بازدید : 317
نویسنده : محمدحسین عبدالهی فرد

وقت کافه به وقت خوردن چای

با دو حبّه غم تو را خوردن

شهر تهران بزرگتر شده است

آه! مازندران کوچک من !!!

 

     فکر ‌‌ِ در غربت از تو را مردن

حمل تابوت تا اداره ی پست

خزرت آب خضر هم بشود

ترس ِمرگ مرا نخواهد شست

 

با همین موی فرفری در باد

با جنونم که گاوی ات کرده ست

هرچه را شعر بر سرت آورد

با من آن چشم آبی ات کرده ست

 

مثل فریاد‌، زیر آب شدم

مثل تبعید ماه در برهوت

غم البرز تو مرا انداخت

از صعود شریعتی به هبوط

 

مثل نوزاد از رحم بکنی

سر ِ پستانکی خرت بکنند

مثل یک مرد زندگی بُکنی

دست ِ آخر لچک سرت بکنند

 

پابه پای شب تو گریه کند

اتوبان شهید بابایی

هشتصد اسم توی گوشی توست

تا بفهمی چقدر تنهایی

 

مست بودم سکندری خوردم

کوچه پس کوچه های تهران را

هرچه در خانه بود دزدیدند

حفظ کردم تمام قرآن را

 

دوستانم به حرف معتادند

با سکوت انتقام می گیرم

بس که در خانه خودخوری کردم

ذره ذره جذام می گیرم

 

نقشه ات را شبیه یک کاغذ

می سپارم به آتش نمرود

موطنم را که دوستش دارم

مثل سیگار دود کردم دود

 

پیک اول به افتخار خودم

پیک دوم برای دردی که...

پیک سوم به هرچه کردم تف

پیک چارم به یاد مردی که...

 

پیک پنجم به افتخار تجن

پیک شیشم به یاد بابلسر

پیک هفتم به دوستان بدم

پیک هشتم به قبر بی مادر

 

خوردم و روی شهر قی کردم

غم ِدر غربت از خودم مردن

دردهایم بزرگتر شده اند

آه ! مازندران کوچک من!


آنا لمسو






مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: